نیچه

فردریش نیچه یکی از بزرگترین فیلسوف هایی بود که جهان به خود دید.نیچه کسی بود که پایه های مسحیت افراطی و کلیساها را به لرزش در اورد .وی به دنیاو حقیقت اعتقاد داشت او معتقد بود جهان بر :خواست و قدرت: استوار است.او جهان را هیولای انرژی می دانست که اغاز و پایان ندارد وتنها خود را دگر گون می سازد.
نیچه نخستین فیلسوفی بوده که مسئله ی "ارزیابی دوباره ی تمام ارزشها" را مطرح می کند و جرأت این کار را به خویش می دهد. او یک تنه در برابر تمام فرهنگ و دانش بشری می ایستد و به نقد آن می پردازد. پس از او هر چه که گفته اند همه متأثر از فلسفه ی او بوده است. او را می توان واپسین فیلسوف بزرگ دنیا دانست. او مسئله ای را عنوان می کند که ورای دانش و باورهای بشری بوده است و هنوز نیز برای توده قابل فهم نیست. خود او می گوید:

سرانجام باور باید داشت که مسئله ی ارزش"حقیقت" تاکنون طرح نشده است و این ماییم که نخستین بار آن را دیده ایم و چشم بدان دوخته ایم و در این راه جسارت ورزیده ایم. زیرا چنین کاری جسارت می طلبد ، چنان جسارتی که از آن بالاتر جسارتی نیست.

زمانی می رسد که "زرتشت" (شخصیت نمادین فلسفه ی او) تصمیم به ترک دوستان و مریدان خود می گیرد. او هنگام خداحافظی سخن شگرف و پر مغزی به آنان می گوید:

می گویید به زرتشت ایمان دارید؟ اما زرتشت کیست!
مومنان من اید : اما مومنان کیستند!
شما آنگاه که مرا یافتید هنوز خود را نجسته بودید. مومنان همه چنین اند.
از این رو ایمان چنین کم بهاست.
اکنون شما را می فرمایم که مرا گم کنید و خود را بجویید و تنها آنگاه که همگان مرا انکار کردید , نزد شما باز خواهم آمد.

؛براستی جای حقیقت در این دنیا چقدر خالیست؛

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد