چه شعر قشنگی:
اهل کاشانم، اما
شهر من کاشان نیست.
شهر من گم شده است.
من با تاب ، من با تب
خانه ای در طرف دیگر شب ساخته ام.
من در این خانه به گم نامی نمناک علف نزدیکم.
من صدای نفس باغچه را می شنوم.
و صدای ظلمت را ، وقتی از برگی می ریزد.
و صدای ، سرفه روشنی از پشت درخت،
عطسه آب از هر رخنه سنگ ،
چکچک چلچله از سقف بهار.
و صدای صاف ، باز و بسته شدن پنجره تنهایی.
امروز داشتم تو اینترنت گشتی میزدم چشم به عکسهایه باور نکردنی افتاد:
واقعا عجیبه این جوون ها که یه پاشون بازداشتگاه مبارزه با مفاسد از رفسنجانی طرف داری کنند! اما از نظر دیگه میشه در ۳حالت تفسیرش کرد:
۱)واقعا طرفدار هاشمی اند
۲)تبلیغاتی اند
۳)می خواند اسم رفسنجانی رو پیش حزب الله ایها خراب کنند
بهر حال دستشون درد نکنه هم ابرویه سردار سازندگی رو بردن و هم ما کلی خندیدم
بقیه عکسها رو هم از اینجا ببینید:
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2005/05/131824_orig.jpg
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2005/05/131828_orig.jpg
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2005/05/131825_orig.jpg
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2005/05/131829_orig.jpg
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2005/05/131815_orig.jpg
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2005/05/131813_orig.jpg